شادیهایی هست که عجیب به دل آدم می‌نشیند، آدمهایی هستند که عجیب باعث این شادی و وجد می‌شوند، آنقدر که دوست داری دوباره همان لحن، همان گفتگو، همان کار را انجام دهی تا بار دیگر سُرور آن آدمها را ببینی و تو نیز مسرور شوی. اصلا بیشتر از اینکه بخواهی دیگران را با تکرار آن کار -با کیفیتی متفاوت البته- خوشحال ‌کنی، می‌خواهی خودت دوباره آن حس پیشین شیرین را تجربه کنی. مثل شنیدن علاقۀ یک نفر به آدم، مثل درست کردن غذا و تزیینش و ذوق کردن یک دوست، حالا فرض کن او آدمی است که شکایتها دارد.

آیا جهان را فتح نکرده‌ای که توانسته‌ای چنین آدمهایی را شاد کنی؟!