تازه ترین نوشته های من
آدمهای معنادار زندگیمان
خیلیها بودهاند که نمیشناختهام و آنها را دوست نمیداشتهام، خیلیها هستند که نمیشناسم و آنها را دوست نمیدارم. گمان میکردم این حس ِ غیر طبیعی، این عدم علاقه و بیتفاوتی ناشی از اشکال عملکرد احساسیام [...]
آن ِ شادی
شادیهایی هست که عجیب به دل آدم مینشیند، آدمهایی هستند که عجیب باعث این شادی و وجد میشوند، آنقدر که دوست داری دوباره همان لحن، همان گفتگو، همان کار را انجام دهی تا بار دیگر [...]
تضادهای پویا
یکی از رویاهایم نوشتن برای مدرسۀ نویسندگی شاهین کلانتری بود و این رویا محقق شد. نوشتن درباره نوشتن؛ ما با نوشتن فراموش میکنیم یا به یاد میآوریم؟ زمانی که مینویسم، نمیدانیم کدام ابزار در [...]
گامهای نوظهور
پیشنوشت: به نظرم آمد این یک تجربۀ شخصی است و شاید کمتر برای دیگران اهمیت و جذابیت داشته باشد اما از آروین اردکانی یاد گرفتم همین تجربههای شخصی و جزئی ما میتواند برای دیگری کمککننده [...]
به که میاندیشی؟
نمیشود آدم به جای اینکه ذهنش را درگیر حرفها و رفتارهای غیر منطقی و سادهلوحانۀ دیگری کند و فکرش را فرسایش دهد، به خودش فکرکند؟ به کارهایی که در طول روز انجام داده، تلاشی که [...]
برش پارچۀ زندگی
دوستی وقتی پارچهای را برش میداد، گفت از معلمش یادگرفته برای اینکه پارچه مستقیم و نه کج و معوج برش بخورد، درحالی که دارد آن را برش میدهد به آن نقطۀ نهایی پارچه نگاه کند [...]
به میزبانی کلمات
بعضی مهمانیها هست (بود) نمیشود نرفت، نه این که فقط دلتنگ آدمهای آن مهمانی شده باشیم، بلکه فضا و موقعیتی را نیاز داریم که احساس و وضعیت موجود ما را تغییر دهد. یا حتی مهمانیهایی [...]
تجربههایی به ارزش یک بار
بعضی چیزها را نه میشود تجربه نکرد و نه میشود دو بار تجربهشان کرد. تجربه نکردنشان همان آبی ِ دوردستی است که به آن خیره شدهایم و حسرت آزمودن و تملک آنها در سرمان [...]
دنیای کِیفی ما
گاهی وقتی ماندن در یک وضعیت، ما را به ستوه آورده با سوالهایی مواجه میشویم که چه چیزهایی را دارم تحمل میکنم؟ چه چیزهایی باعث شده دیگر نتوانم تحمل کنم؟ آیا به تحمل کردن این [...]