تازه ترین نوشته های من
گامهای نوظهور
پیشنوشت: به نظرم آمد این یک تجربۀ شخصی است و شاید کمتر برای دیگران اهمیت و جذابیت داشته باشد اما از آروین اردکانی یاد گرفتم همین تجربههای شخصی و جزئی ما میتواند برای دیگری کمککننده [...]
به که میاندیشی؟
نمیشود آدم به جای اینکه ذهنش را درگیر حرفها و رفتارهای غیر منطقی و سادهلوحانۀ دیگری کند و فکرش را فرسایش دهد، به خودش فکرکند؟ به کارهایی که در طول روز انجام داده، تلاشی که [...]
برش پارچۀ زندگی
دوستی وقتی پارچهای را برش میداد، گفت از معلمش یادگرفته برای اینکه پارچه مستقیم و نه کج و معوج برش بخورد، درحالی که دارد آن را برش میدهد به آن نقطۀ نهایی پارچه نگاه کند [...]
به میزبانی کلمات
بعضی مهمانیها هست (بود) نمیشود نرفت، نه این که فقط دلتنگ آدمهای آن مهمانی شده باشیم، بلکه فضا و موقعیتی را نیاز داریم که احساس و وضعیت موجود ما را تغییر دهد. یا حتی مهمانیهایی [...]
تجربههایی به ارزش یک بار
بعضی چیزها را نه میشود تجربه نکرد و نه میشود دو بار تجربهشان کرد. تجربه نکردنشان همان آبی ِ دوردستی است که به آن خیره شدهایم و حسرت آزمودن و تملک آنها در سرمان [...]
دنیای کِیفی ما
گاهی وقتی ماندن در یک وضعیت، ما را به ستوه آورده با سوالهایی مواجه میشویم که چه چیزهایی را دارم تحمل میکنم؟ چه چیزهایی باعث شده دیگر نتوانم تحمل کنم؟ آیا به تحمل کردن این [...]
مرا از صدایم بخوان!
بعضی آدمها عجیب آدم را میخوانند بدون اینکه تو برای آنها چیزی گفته باشی، توضیحی داده باشی. این را وقتی فهمیدم که با دوستی تلفنی صحبت میکردم و او مرا فقط با صدایم خوانده بود! [...]
تحمل ادامهدادن
در نهایت وقتی در خلوت خود، به دشواری ِ ادامه دادن و در مسیر ماندنی که خود انتخاب کردهایم فکر میکنیم، به این نتیجه میرسیم که هیچ اجبار بیرونی در کار نیست و میتوانیم آن [...]
جای خالی حرکت
امروز فهمیدم عملگرایی صرفا نه به خواندن است و نه به نوشتن، آنهایی که بیشتر خواندهاند و بیشتر نوشتهاند، الزاما اهل بیشتر عمل کردن نیستند. این ذهنیت توهم است، دگماندیشی است. آدمهایی را دیدهام که [...]