تازه ترین نوشته های من
تجربهی روزهی ۷ روزه
پیشنوشت: این تجربه شاید بیمعنا به نظر برسد، به خصوص که شبیه داستانی بریدهبریده است اما میخواستم درموردش بنویسم. احساس میکردم نوشتن از آن، بار آن را در ذهنم کم میکند و خیالم را راحت. [...]
عادتی که حرفش بود
بعضی کارها هست که فقط خودمان میدانیم داریم انجامشان میدهیم، هرچند یک دیگری که قبولش داریم، ممکن است با شنیدنش آن را تایید کند اما جایی در روحمان میدانیم این کار اشتباه است. بارها و [...]
چند تجربه- سری پنجم
پیشنوشت یک : باز هم خیلی وقت است اینجا چیزی ننوشتهام و دلم برای اینجا تنگ شده. این تجربهها هم مثل سری اول، دوم، سوم و چهارم چیزهایی بوده که تجربه، خوانده یا احساس کردهام [...]
معمولی یا ایدهآل؟
پیشنوشت: به این نتیجه رسیدهام بعضی وقتها اگر به اختیار خودمان باشد، انجام بعضی کارها، گفتن بعضی حرفها، نوشتن از بعضی چیزها را هیچوقت انجام نمیدهیم یا انجام آن را آنقدر به تعویق میاندازیم که [...]
چند تجربه جدید- سری چهارم
پیشنوشت یک: چقدر نوشتن بعد از ماهها سخت میشود، احساس میکنی ذهنت خالیست و چیزی برای نوشتن نداری. اما میخواهم بر این حس گس غلبه کنم و بعد از ماهها اینجا بنویسم هرچند کوتاه، هرچند [...]
چند تجربه جدید
پیشنوشت: مثل قبلترها دلم برای نوشتن تنگ شده، چه چیزی باعث میشود از امکان نوشتن دست بکشیم و چیزهای دیگر ما را اغنا کند؟ اغنا میکند؟! این چند پاراگراف تجربههای اخیرم است، دوست داشتم اینجا [...]
وطن نوشتن
انگار هزار سال است اینجا نیامدهام، هزار سال است از اینجا دور بودهام اما قلبم با نوشتن بوده هر روز، هر روز، هر روز و هر روز مینوشتهام، مینویسم. اینجا خانه امنی است برای نوشتن [...]
چند تجربه دیگر
پیشنوشت: وقتی قول نوشتن دوباره را میدهیم، این تضمینی نمیشود که ادامه دهیم، این را از همین وقفهی بیش از یک ماه ِ بین این پست و پست قبلی فهمیدم اما همچنان دوست دارم [...]
چند تجربه
سلام پیشنوشت؛ بیشتر از یک ماه است اینجا چیزی ننوشتهام و دلم برای نوشتن در وبلاگم تنگ شده. تصمیم گرفتم چیزهایی را که در این مدت تجربه کردهام، حتی به غلط! بنویسم. هم حس نوشتنم [...]