در کتاب انسان شاد اِس.جِی. اسکات می‌خواندم؛ ” [وقتی ورزش می‌کنید] ممکن است ابتدا احساس کنید حالتان بدتر شده است. بسیاری از کسانی که فعال نیستند و بی تحرکند در چند جلسه اول احساس بدی پیدا می‌کنند. نگران نشوید این یک حالت موقتی است و با گذشت چند جلسه حالتان خوب می‌شود.”

این جمله‌ها انگار ذهنم را روشن کرد، اینکه فهمیدم فقط من نیستم که وقتی ورزش کردن را شروع می‌کنم احساس بدی دارم، من هم این احساس ناخوشایند را تجربه کرده‌‌بودم و تجربه‌می‌کنم اما جرات اقرار و اعتراف آن را به خودم نداشتم و آن را پس می‌زدم. حالا در این کتاب می‌بینم که این یک حس طبیعی است و اشکالی ندارد، دیگران هم همین احساس را تجربه کرده‌اند!

بیشتر وقتها وقتی تمرین پیاده‌روی و دو را شروع می‌کنیم احساس خوبی نداریم و دوست داریم آن را رها کنیم، انگار هنوز راممان نشده و با ما راه نمی‌آید. در دل می‌گوییم که رها کنیم و برویم، کجا حالمان خوب شد؟! بعضی‌هایمان تسلیم می‌شویم و با حالتی سَرخورده میدان را ترک می‌کنیم.

اما بعضی‌های ما می‌مانیم، تمرین در دقایق اول حالمان را بدتر می‌کند، انگار شبیه مایعی هستیم که با تکان دادن آن رسوبات آن بالا می‌آید و تمام مایع را آغشته و آشفته می‌کند. این را می‌دانیم و تجربه کرده‌ایم اما ادامه می‌دهیم.

کم‌کم رگه‌هایی از حال خوب، سرخوشی را در خودمان می‌بینیم، زیاد نیست ولی می‌فهمیم بدنمان بعد از ناز و کرشمه دارد اندورفین ترشح می‌کند و در ما اثر می‌گذارد. این حالت می‌تواند درمورد تمرینهای دیگر مثل نوشتن، کتاب خواندن و شروع یک کسب و کار هم مصداق داشته باشد. همین ادامه‌دادن است که حال ما را خوب می‌کند.

پی‌نوشت: این متن را که می‌نوشتم یاد عنوان کتاب ” عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست” از خانم مگان دیواین افتادم، این کتاب را سایت متمم معرفی کرده.