این جمله‌ها را در کتاب ثروتمندترین مرد بابل (آرکاد) خواندم؛” انسان هرچه گرسنه‌تر باشد، ذهنش روشن‌تر می‌شود.

به قول سعدی اندرون از طعام خالی دار  تا در او نور معرفت بینی”

نمی‌دانم شما هم چنین تجربه‌ای داشته‌اید که وقتی نسبتا گرسنه‌اید (نه خیلی گرسنه) و معده‌تان خالیست، از کارکرد ذهنتان راضی‌ترید و ایده‌های بیشتری به سراغتان می‌آید؟ یا حتی در حین نوشتن یا انجام آن ایده دوست ندارید غذا بخورید تا آن احساس دلنشین از بین نرود؟

معدۀ پُر جای ایده‌های روشن نیست، وقتی سیر هستیم انگار در سطح ماجرا قرار داریم و این سیری حجابی می‌شود برای مشاهده عمق ماجرا. وقتِ گرسنگی انگار جزئی از آن ایده، آن کلمات می‌شویم اما در سیری آن کلمات بلعیده و خرد شده‌اند.