امروز فهمیدم عملگرایی صرفا نه به خواندن است و نه به نوشتن، آنهایی که بیشتر خوانده‌اند و بیشتر نوشته‌اند، الزاما اهل بیشتر عمل کردن نیستند. این ذهنیت توهم است، دگم‌اندیشی است.

آدمهایی را دیده‌ام که بدون اینکه زیاد بخوانند و زیاد بنویسند، عملگراتر بوده‌اند و بابت این عملگرایی‌شان ادعایی هم نداشته‌اند.

فکر می‌کنم خطر خواندن و نوشتن ایجاد حس برتری‌پنداری است، حس اینکه خواندن و نوشتن همه چیز است و جای خالی عملگرایی را پر خواهد کرد اما سنگی را که ما باید جابجا کنیم، خواندن و نوشتن جابجا نخواهد کرد، آن شاید صرفا می‌تواند اهرمی برای حرکت آن برایمان بسازد.