بعضی آدمها عجیب آدم را میخوانند بدون اینکه تو برای آنها چیزی گفته باشی، توضیحی داده باشی. این را وقتی فهمیدم که با دوستی تلفنی صحبت میکردم و او مرا فقط با صدایم خوانده بود!
اردشیر رستمی عزیز با آن لحن تاثیرگذارش در برنامه تلویزیونی کتابباز به نقل از غاده السمان متضاد این آدمها را بسیار زیبا توصیف میکند؛ جدایی یعنی اینکه من حال تو را از دهان تو بشنوم، جدایی یعنی اینکه من ضربان قلبت را از گذاشتن دستم بر روی نبضت بفهمم، جدایی یعنی اینکه با تو باشم، با من باشی، با هم نباشیم. جدایی پلی است در میان ما، بُرندهتر از شمشیر.
اما این آدمهای نازنین حال ناکوک ما را نه با کلمههای ما، بلکه با قلبشان میفهمند. داشتن چنین آدمهایی در زندگی موهبت بزرگیست.
پینوشت یک: هیچ نمیشد این ویدئو و این جمله را بازنشر نکرد؛ ما چون زیاد واژه را به کار میبریم، اصلا اهمیت واژهها را نمیدانیم!
پینوشت دو: این شعر را سرچ که کردم، دیدم اردشیر رستمی یک مقاله با عنوان پارادوکسهای زبان نوشته و این شعر را آنجا هم آورده.
ثبت ديدگاه