دوستی می‌گفت محرک و انگیزه اصلی قلب، دست یافتن به شادی از طریق عشق است، اما اینگونه نیست که از طریق عشق، قلب او را به دست آوری، به حرکت و تلاش نیاز است، به آفرینندگی. برای کسب عمیقتر عشق و شادی، عنصر شگفت‌زده کردن طرف مقابل ضروری است. این یک نیاز است که در تو چیزی تازه ببیند. به این نیاز است که از این دنیای سقوط کرده، از این ماهیت بی‌تحرک، روزمرگی و یکنواختی بیرون بیایی و به درخت اصیل پیوند بخوری و تولدی دوباره را تجربه کنی. در انگیزه عشق، شما در پی یک چیز تازه هستید.

می‌گفت ما برای برآورده شدن شادی‌مان، نیاز به طرف مقابل داریم، در پی چیزی هستیم که تجسم ما شود. از کسی بیشتر لذت می‌بریم که شبیه ما باشد. دیگری عشق کامل می‌دهد و آن دیگری، نیاز و احساس طرف مقابل را برآورده می‌کند. عشق در جایی است که آزادی محض است، آن دیگری که دوستش داریم نباید تحت فشار قرار بگیرد. ما قلبی سرشار از عشق از طریق شادی هستیم. آیا ما تصویر این قلبیم؟ آیا چنین قلبی هستیم و الهام‌بخش دیگرانیم؟